Physical and mental health

MOHSEN ALIREZAEE ✏ 📚A step towards the promotion of physical and mental health

Physical and mental health

MOHSEN ALIREZAEE ✏ 📚A step towards the promotion of physical and mental health

Physical and mental health

محسن علیرضائی - دانش آموخته روانشناسی بالینی
psychology✔
psychiatry✔
Medical Health✔
addiction✔
social health✔

پیوندها
آخرین نظرات
  • ۱۷ فروردين ۹۶، ۲۲:۳۷ - محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان
    خوب بود

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است


زاهد زرگر، روانشناس، مشاور خانواده و عضو سازمان نظام روانشناسی کشور، با اشاره به تأثیرات مخرب فضای مجازی بر نوجوانان و جوانان، عنوان کرد: قبل از هر چیز بهتر است تعریف و آشنایی از دوره‌ی نوجوانی داشته باشیم تا بتوانیم اصول و مبانی این دوره را شناسایی و تحلیل نماییم؛ نوجوانی، مرحله‌ی گذار رشد فیزیکی و روانی انسان است که میان کودکی و جوانی روی می‌دهد. این گذار، تغییرات زیستی (بلوغ جنسی)، اجتماعی، و روانشناختی را در بر می‌گیرد، هرچند که از میان این‌ها، تنها تغییرات زیستی و روانشناختی را می‌توان به آسانی اندازه‌گیری کرد.
 

وی در ادامه گفته‌های خود بیان کرد: در سال‌های اخیر، آغاز بلوغ در پیشا نوجوانی (پیش از نوجوانی)، به نوعی افزایش داشته؛ به ‌ویژه در دختران، با بلوغ زود هنگام و زودرس که تعریف منسجم از چارچوبه‌ی زمان نوجوانی را دشوارتر ساخته ‌است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۱۲
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان


به‌ گزارش ‌My fitness pal، مطالعاتی که در مجله آمریکایی روانشناسی منتشر شده است، نشان داده افرادی که بیش از چهار ساعت در هفته‌ پیاده روی می‌کنند، ۴۴ درصد نشانه‌های افسردگی کمتری دارند.

در این مطالعات ۲۲ هزار نفر مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعات مختلف نشان داده است که ورزش به اندازه داروهای ضد افسردگی تاثیرگذار است.

یکی از محققان دانشگاه میشیگان در این‌باره می‌گوید: هنوز کاملا دلیل این که ورزش نشانه‌های افسردگی را کاهش می‌دهد، مشخص نیست اما ورزش تغییراتی در مغز ایجاد می‌کند که می‌تواند بر نشانه‌های افسردگی تاثیرگذار باشد. ورزش همچنین کیفیت زندگی افرادی که مبتلا به افسردگی هستند را نیز افزایش می‌دهد. با وجود تاثیرات مثبت ورزش برای بیماران مبتلا به افسردگی یکی از چالش‌ها برای این بیماران این است که نمی‌توانند انگیزه برای ورزش پیدا کنند.

یکی از نشانه‌های افسردگی خستگی و سطح انرژی پایین است. بنابراین در این شرایط بیماران سخت می‌توانند شروع به فعالیت فیزیکی کنند.

ثبت‌نام کردن در ورزش‌های گروهی و یا کلاس‌های ورزشی می‌تواند یکی از راه‌های افزایش انگیزه بیماران مبتلا به افسردگی باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۴۳
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان


احساس معنی دار بودن

“معنی دار بودن ” فرصتی است که افراد احساس کنند اهداف شغلی مهم و با ارزشی را دنبال می کنند، به این معنی که آنها احساس می کنند در جاده ای حرکت می کنند که وقت و نیروی آنان با ارزش است. با معنی بودن یعنی با ارزش بودن اهداف شغلی، و علاقه درونی شخص به شغل. با معنی بودن به تناسب بین الزامات کاری با باورها، ارزش ها و رفتارها اشاره دارد.  بدون در نظر گرفتن اجبارهای سازمانی، افراد تمایل به تلاش برای اهدافی دارند که برایشان دارای مفهوم باشد.

  • احساس خودمختاری

در حالی که شایستگی یک مهارت رفتاری است، “خود مختاری ” یک احساس فردی در مورد حق انتخاب برای پیش قدمی و تنظیم فعالیت است. خود مختاری بیانگر استقلال در پیش قدمی و استمرار رفتارها و فرایندهاست. احساس خودمختاری با از خودبیگانگی کمتر در محیط کار و رضایت شغلی بیشتر و سطوح بالاتر عملکردشغلی و فعالیت کارآفرینانه بیشتر و سطوح بالاتر درگیری شغلی و فشار کاری کمتر همراه است. از دیدگاه مکتب های مدیریتی،‌ آزادی عمل یا خود مختاری بایستی متناسب با نوع کار و مسئولیتی باشد که برعهده فرد است باشد. بین آزادی عمل و اختیارات اعطا شده به فرد بایستی تعادل و تناسب باشد.

  • احساس موثر بودن

“مؤثر بودن” عبارت است از حدی که در آن فرد توانایی نفوذ در پیامدهای استراتژیک، اداری و یا عملیاتی در کار خود را دارا می باشد. افرادی که بعد موثر بدون در آنها قوی است به محدود شدن توانایی های خود توسط موانع بیرونی اعتقاد ندارند، بلکه بر این باورند که آن موانع را می توان کنترل کرد، آنها احساس “کنترل فعال ” دارند، که به آنها اجازه می دهد تا محیط را با خواسته های خود همسو کنند. بر خلاف “کنترل منفعل ” که در آن خواسته های افراد با تقاضاهای محیط همسو می شود. افرادی که دارای احساس موثر بودن هستند، می کوشند به جای رفتار واکنشی در برابر محیط، تسلط خود را بر آنچه می بینند، حفظ کنند.

  • احساس شایستگی (خودکارآمدی)

“شایستگی ” یا “خودکارآمدی “، اعتقاد فرد به توانایی و ظرفیت خود برای انجام کارهای مهارتی است. در واقع خودکارآمدی اعتقاد فردی به تغییر انگیزه، منابع شهودی و زنجیره ای از اقدامات با توجه به الزامات وضعیتی خاص می باشد که می توان آن را نقطه مقابل عجز و ناتوانی دانست. به عبارت دیگر شایستگی به درجه ای که یک فرد می تواند وظایف شغلی را با مهارت انجام دهد اشاره دارد و خودکارآمدی پایین موجب می شود که افراد از موقعیت هایی که نیازمند مهارت های مناسب است اجتناب کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۳۹
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان



انسان موجودی اجتماعی است که تا حدودی به اطرافیانش وابستگی دارد، ولی مشکل زمانی آغاز می شود که این وابستگی حالتی افراطی و بیمارگونه پیدا می کند.

یکی از دلایل شایع برای چنین وضعیتی، وجود اختلال در شخصیت افراد است. بیماران مبتلا به این حالت، نیازهای خود را تحت الشعاع نیازهای دیگران قرار می دهند، مسؤولیت های مهم زندگی خود را به گردن دیگران می اندازند، به خود مطمئن نیستند و اگر برای مدتی کوتاه تنها بمانند، احساس ناراحتی زیادی می کنند. روان پزشکان به این حالت می گویند: اختلال شخصیت وابسته.

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت وابسته را این چنین توصیف می کند: نیاز فراگیر و مفرط به حمایت شدن که به رفتار سلطه پذیری، وابستگی و ترسهای جدایی منجر می شود.

این اختلال در اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می گردد. و با پنج مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می شود...

وابستگی به چه معناست؟

واژه وابستگی، به معنی اتکای به دیگری، زیر دست یا تابع کسی بودن، تعلق به چیزی یا کسی داشتن و تکیه کردن به دیگری برای درخواست حمایت یا کمک است.

اگرچه وابسته بودن و اتکای به دیگران ویژگی اساسی اختلال شخصیت وابسته است، اما تا وقتی نشانه های دیگری وجود نداشته باشد، نمی توان گفت که فرد دارای اختلال شخصیت وابسته است، زیرا همه ی ما گاهی اوقات در کارهای خود از دیگران کمک می خواهیم و گاهی نسبت به فردی خاص احساس دلبستگی زیادی می کنیم و تمایل داریم که بیش تر اوقات در کنار او باشیم. این حالت ها در حد مشخصی، طبیعی محسوب می شوند و حتی فقدان آن ها می تواند به منزله ی بیماری باشد.

اما افرادی که به اختلال شخصیت وابسته مبتلا هستند در حد افراطی به دیگران وابسته اند و به طور مداوم به اطمینان جویی از سوی دیگران نیاز دارند، عدم تحمل تنهایی و حساسیت داشتن به طرد شدن در آن ها زیاد دیده می شود، با دیگران بیش از حد موافق اند، به عبارتی جرئت مخالفت کردن با دیگران را ندارند. آن ها قادر نیستند به میل خود عمل کنند و خود انگیخته باشند و از این که دیگران آن ها را ترک کنند به شدت می ترسند. زیادی فروتن هستند و مدام نیاز به تأیید دیگران دارند و در روابط بین فردی خود بدون مرز هستند؛ یعنی به راحتی به دیگران اجازه می دهند که حقوق آن ها را زیر پا بگذارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۰۷
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان



دوپامین از دو قسمت دوپ DOPE که در پزشکی به معنی شادی و amine امین به معنی اسید امینه ساخته شده است دوپامین یعنی آمین شادی بخش -اسید امینه شادی آور.

دوپامین نوعی پیام رسان عصبی از نوع کاتکولامین است که در بیشتر مهره داران و بی مهرگان وجود دارد و نقش فعال کنندگی دارد.دوپامین نورترانسمیتر مغزی است .

دوپامین به ما توانایی و انرژی و لذت می بخشد کمبود آن باعث خستگی و بی حوصلگی در افراد می شود . در حالیکه سروتونین حس خوشبینی و رضایت مندی را در وجود ما افزایش می دهد و تنش را نیز کاهش می دهد .

مردان در زندگی اغلب دوپامین کم می آورند . از سوی دیگر زنان بیشتر سروتونین کم می آورند که باعث احساس افسردگی در آنان می شود. اگر گوشت بیشتری بخورید بدنتان بیشتر سروتونین می سازد.

محققان دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو کشف کردند هورمون دوپامین نه تنها مسئول تولید نشاط و آرزو است بلکه در تولید هراس و ترس نیز دخالت دارد.

دوپامین یکی از مهمترین انتقال دهنده های نورون های مراکز عصبی است و بسیاری از بیماری های عصبی و روانی به اختلال در ترشح و عملکرد آن مربوط است. دوپامین برحسب نوع گیرنده هایی که در آن اثر می کند ممکن است تحریک کننده یا بازدارنده باشد. در نواحی مختلف مغز نورون های دوپامینرژیک شناسایی شده اند که یکی از مهمترین آنها هسته ی سیاه در مغز میانی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۰۴
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان



اختلال دوقطبی نوعی اختلال خلقی و یک بیماری روانی است. افراد مبتلا به این بیماری دچار تغییرات شدید خلق می‌شوند. و به صورت معمول در آخر دوره نوجوانی یا اوائل دوره بزرگسالی تظاهر پیدا می‌کند.

شروع بیماری معمولا با دوره‌ای از افسردگی می‌باشد و پس از یک یا چند دوره از افسردگی، دوره شیدایی بارز می‌شود. در تعداد کمتری از بیماران شروع بیماری با دوره شیدایی یا نیمه-شیدایی است.

دوره‌های شیدایی از چند روز تا چند ماه به طول می‌انجامند و معمولا شدت آنها باعث می‌شود که بیمار نیازمند درمان جدی به صورت بستری یا همراه با مراقبت زیاد باشد. با فروکش کردن علایم، به خصوص در اوایل سیر بیماری، معمولا فرد به وضعیت قبل از بیماری خود برمی‌گردد و به همین دلیل بسیاری از بیماران یا خانواده‌های آنان تصور می کنند بیماری کاملا ریشه کن شده و دیگر نیازی به ادامه درمان وجود ندارد. بنابراین درمان خود را قطع می‌کنند. اما قطع زودهنگام درمان خطر برگشت بیماری را بسیار افزایش می‌دهد و باعث می‌شود که بیماری در فاصله چند ماه عود کند.

اختلال دوقطبی یا بیماری مانیک دپرسیو یک اختلال مغزی می باشد که سبب تغییر های غیر معمول در خلق فرد می شود. جدا از حالت های طبیعی نوسان بالا و پایین که هر فردی آنرا تجربه می کند نشانه های اختلال دوقطبی شدید می باشند. این نشانه ها می توانند سبب تخریب اختلال در عملکرد شغلی و تحصیلی و حتی  اقدام به خودکشی روابط بین فردی  گردند.

شیوع طیف اختلالات دوقطبی در جهان بیش از 6 درصد در طول عمر می باشد. اختلال دو قطبی به صورت معمول در آخر دوره نوجوانی یا اوائل دوره بزرگسالی تظاهر پیده می کند. با این حال برخی از بیماران اولین نشانه های بیماری را در دوران کودکی یا اواخر دوره زندگی تجربه می کنند.

این اختلال اغلب به عنوان بیماری شناخته نمی شود و مردم ممکن است از این اختلال سال ها قبل از تشخیص ودرمان صحیح رنج ببرند. مانند بیماری های دیابت و قلبی اختلال دوقطبی یک بیماری با دوره طولانی می باشد که فرد باید در طول دوره زندگی خود دقیقا تحت کنترل و نظر باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۰۳
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان


از یک منظر رشدی اغلب فهمیدن اینکه کودکان در هر سنی از چه چیزی می‌ترسند آسان است. برای مثال گرچه دست به دست شدن توسط افراد مختلف برای نوزادان ممکن است مشکلی بوجود نیاورد، اما در کودکان نوپا و کودکستانی این حرکت باعث بوجود آمدن اضطراب در آن‌ها می‌شود. این اتفاق تجربه‌ای جهانی بوده و معمولا طی مدت چند هفته یا چند ماه از بین می‌رود.

همچنین ممکن است کودکان بزرگتر ترس‌هایی در مورد هیولاها، صدا‌های بلند، شرایط آب و هوا، تاریکی و موضوعاتی که در تلویزیون می‌بیینند داشته باشند. به تدریج که فرزندتان بزرگتر می‌شود با آگاهی بیشتر او از نزدیکان مانند همسالان خود، ممکن است نگرانی‌هایش به آنچه که دیگران در مورد او فکر می‌کنند یا اینکه او به نظر دیگران چگونه می‌آید و نیز به ترس‌هایی مبتنی بر عملکردش معطوف شود.

صرفنظر از اینکه خود ترس چیست، چند مورد را باید در همه سطوح در نظر داشت. با توجه به اینکه ترس‌ها اغلب طبیعی بوده و به طور معمول نباید خیلی در مورد آن‌ها نگرانی به خرج داد چند عامل را باید در نظر بگیرم به طور مثال اینکه فرزندتان چه مدت است نسبت به مسئله‌ای ترس نشان می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۵۹
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان


اگر ازدواج کرده‌اید یا در رابطه‌ای وفادارانه هستید، احتمالا توجه کرده‌اید که بعضی از اختلافات‌تان هیچ‌وقت حل نمی‌شوند؛ انگار که همیشه آنها را تکرار می‌کنید. چرا این اتفاق می‌افتد؟ چرا حس می‌کنید این اختلاف‌ها هیچ‌وقت حل نمی‌شوند؟ این مقاله را بخوانید تا سه دلیل معمول این اختلافات را درک کنید.

۱. والدین به شما یاد داده‌اند که حل اختلافات واقعا غیرممکن است

ممکن است به‌صورت ناخودآگاه از والدین خود آموخته باشید که در بحث‌های خانوادگی کوتاه نیایید، چون این دقیقا کاری است که با همسر خود انجام می‌دهید. وقتی سر مسئله‌ای توافق ندارید، هر دوی شما با سرسختی روی محق بودن خود پافشاری می‌کنید. در این حالت دیگر تلاش نمی‌کنید نقطه‌نظر یکدیگر را درک کنید و به توافق دوجانبه برسید.در واقع انگار اصلا نمی‌خواهید با همسر خود تفاهم داشته باشید.

خلاصه اینکه، در کودکی الگوهای مناسبی نداشته‌اید. والدین‌تان به شما یاد نداده‌اند چطور با اختلافات زناشویی کنار بیایید. شما علاقه‌، یا توانایی‌ لازم را برای آغاز مذاکرات برای حل اختلافات ندارید. تنها چیزی که از والدین خود یاد گرفته‌اید این است که زن‌وشوهرها همیشه دعوا می‌کنند.

وقتی کاسه صبرتان لبریز شد، منفجر می‌شوید و شروع می‌کنید به داد زدن. متأسفانه آن‌قدر داد می‌زنید و فریاد می‌کشید که همسرتان به‌اجبار کوتاه بیاید و در برابر شما تسلیم شود. البته واضح است که این تسلیم اجباری بیشتر به صمیمیت بین زن و شوهر آسیب می‌رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۱۳
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان



چندی پیش که به مطب یک دکتر مراجعه کردم روش درست برخورد با افراد ناراضی را به طور عملی دیدم. حدودا یک ساعتی بود که به همراه چند نفر دیگر در اتاق انتظار نشسته بودیم و خبری از دکتر نبود.

مردی که روبروی من نشسته بود از منتظر بودن کلافه شده بود و تمام مدت یک سری مجله ی پاره پوره را ورق می زد و دائما در صندلی اش وول می خورد. بی صبرانه پاهایش را تکان می داد و هر چند دقیقه یک بار به ساعتش نگاه می کرد. بالاخره صبرش تمام شده و به طرف متصدی پذیرش رفت و محکم به شیشه ی اتاقکش ضربه زد.

او در را باز کرده و گفت:

بله آقا؟ می توانم کمکی کنم؟

مرد با تحکم گفت:

این چه وضعش است؟ من ساعت سه وقت داشتم. الآن ساعت چهار است و هنوز دکتر را ندیده ام!

متصدی به جای هر گونه توضیحی گفت:

مرحله ۱ (موافقت): حق با شماست آقا. شما ساعت سه وقت دکتر داشتید.

مرحله ۲ (عذر خواهی): متاسفم که این قدر معطل شدید.

مرحله ۳ (بیان دلیل): دکتر درگیر عمل جراحی شده.

مرحله ۴ (اقدام): اجازه دهید به بیمارستان تلفن کنم و بپرسم چقدر طول می کشد کارشان تمام شود.

مرحله ۵ (قدر دانی): متشکرم که موقعیت را درک می کنید و ممنونم که این قدر صبور هستید.

خشم آن مرد بعد از دیدن رفتار متصدی و شنیدن این جملات، فروکش کرد.

در برابر چنین مهربانی و لطفی چه کار دیگری می توانست بکند؟

بنابراین در برخورد با افراد ناراضی به جای تلف کردن وقتمان با توضیح و توجیه، تنها کاری که لازم است انجام دهیم روبه راه کردن اوضاع با بیان جملاتی درست و به موقع است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۰۶
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان



هوش هیجانی، توانایی افراد در تنظیم زندگی خودشان، مدیریت دیگران و دستیابی به موفقیت را رقم می‌زند. تحقیقات نشان می‌دهند که بین هوش هیجانی و موفقیت شغلی رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد. البته هر کسی از بدو تولد هوش هیجانی بالایی ندارد، اما می‌توان آن را برخلاف آی‌کیو یا بهره‌ی هوشی، به‌دست آورد و با تمرین تقویت کند. چطور می‌توانیم بفهمیم کسی هوش هیجانی بالایی دارد یا نه؟ آنچه در این مقاله می‌خوانید، ۵ نشانه‌ی داشتن هوش هیجانی بالا است. این نشانه‌ها را می‌توان در هر موقعیت روزمره‌ای به راحتی ارزیابی کرد.

۱. آنها بدون انکار، سرزنش، بهانه یا اضطراب، با انتقادات روبه‌رو می‌شوند

یکی از نشانه‌های اصلیِ هوش هیجانی بالا، خودآگاهی است. خودآگاهی عبارت است از درک عمیقی از آنچه ما را به حرکت وا می‌دارد، عصبانی می‌کند، خوشحال می‌کند، حوصله‌مان را سر می‌برد یا توجه‌مان را جلب می‌کند. به این معنی هم هست که می‌توانیم خودمان، اشتباهات‌مان و همه چیز را با صداقت و شفافیت فراوان ارزیابی کنیم. بنابراین اگر کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند، اشتباهی مرتکب شوند و مورد انتقاد قرار بگیرند، در خودشان فرو نمی‌روند. این فقط حقیقتی است که مورد توجه قرار گرفته و تحلیل شده است که باید آن را تصحیح کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۱۴
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان


توصیه کردن به دیگران برای اینکه خشمگین نباشند و یا آن را کنترل کنند کار ساده‌ای است اما واقعیت این است که در شرایطی که بسیاری از افراد به دلیل انواع فشارهای روحی، عاطفی و جسمی که ناشی دشواری‌های زندگی است دچار ناراحتی و استرس هستند توصیه‌‌ها ممکن است تاثیر گذار نباشند.

کم طاقتی در برابر مسائل ناخوشایند و از کوره در رفتن و خشمگین شدن به این معناست که شما نمی‌توانید از احساسات منفی‌ای که در درون خود گرفتارش شده‌اید خلاص شوید. این یک انرژی تخلیه نشده است که شامل احساسات و افکار منفی است که نیاز به آزاد شدن دارند. آدم خشمگین نسبت به خودش و دیگران احساس بدی دارد و آن را زمانی که شرایط مهیا باشد به بدترین شیوه ابراز می‌کند.

اما آیا می‌شود این خشم ناشی از احساسات منفی را به یک چیز خوب تبدیل کرد؟ آیا همیشه خشم به معنای ابراز احساسات منفی در جهت آزار و آسیب زدن به دیگران است؟

* نگرش مثبت به احساس خشم

خشم در همه موجوداتی که دارای احساس هستند وجود دارد و این احساس چیزی است که در روند تکامل شکل گرفته است. خشم چیزی است که موجود دارای احساس برای بقا به آن نیاز دارد. ما باید برای بقای خود به شکل موثری در موقعیت‌های مختلف واکنش نشان بدهیم. اگر ما احساس تهدید، حمله، ناامیدی و یا ضعف کنیم باید چیزی وجود داشته باشد که بتوانیم به کمک آن از وقوع حادثه ناخوشایند جلوگیری کنیم. خشم به ما کمک می‌کند تا بقا پیدا کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۰۹
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان


پژوهش‌ها نشان می‌دهند که اعتماد به نفس می‌تواند در میزان رضایت از رابطه زوج‌ها تأثیرگذار باشند. زمانی که نسبت به خودتان احساس بدی دارید، دائماً سعی می‌کنید در رابطه تائید و امنیت طلب کنید. تائید شدن و احساس امنیت خوب است اما نه زمانی که شما آن را با ترس و پافشاری زیاد بخواهید. این مساله هم به شما آسیب می‌زند و هم طرف مقابل را خسته می‌کند.


همچنین کمبود اعتماد به نفس تصور شما را از شریک زندگی‌تان تغییر می‌دهد. این احتمال وجود دارد که بخاطر ضعف در باورهای خود احساس کنید از سوی دیگری تهدید می‌شوید. همیشه نگران هستید که او ترک‌تان کند، دوست‌تان نداشته باشد و رابطه‌های موازی را شروع کند. در بدترین حالت دچار شک و تردید‌های بیمارگونه‌ می‌شوید و طرف مقابل را آزار می‌دهید. در این وضعیت حساسیت‌های رابطه بیشتر می‌شود و شما کاری می‌کنید که شریک زندگی‌تان هم به اندازه شما در این رابطه احساس امنیت نکند.‏

بخاطر کمبود اعتماد به نفس شما همیشه مضطرب و نگران هستید، بخاطر هر مساله ساده‌ای در زندگی‌تان وحشت‌زده می‌شوید، خود را لایق زندگی نمی‌دانید، ازآن لذت نمی‌برید و باور نمی‌کنید که یک نفر دوست‌تان دارد. ممکن است جلوی آینه بایستید و از ظاهرتان شرمنده شوید، و یا خود را بخاطر افکار و احساسات‌تان سرزنش کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۱۴
محسن علیرضائی🔴 کارشناس سلامت روان