
همه ما گاهی مضطرب می شویم و این اضطراب کمک
مان می کند از مخمصه ها بیرون بیاییم. اما اضطرابی که گاهی ناجی مان می
شود، می تواند بلای جانمان هم باشد. آدم هایی که به «اضطراب منتشره» دچار
هستند، آن قدر درگیر می شوند که منطقی فکر کردن برای شان دشوار می شود.
آنها همیشه نگرانند. وقتی همسرشان تلفن را جواب نمی دهد، فکر می کنند جانش
را از دست داده.
عاطفه کیانی نژاد، روانشناس به شما می گوید که این اختلال از کجا می آید و در برخورد با آن چه باید بکنید.
بلا در کمین است
فکری که همیشه با مبتلایان به این اضطراب همراه است، این است که «اگر من
دچار یک مشکل شوم، نمی توانم از پسش بربیایم.» این آدم ها نه تنها نگران
آسیب دیدن خودشان هستند، بلکه از آسیبی که تصور می کنند قرار است به دیگران
هم برسد، می ترسند و گاهی حتی با این ترس، زندگی خودشان و نزدیکان شان را
مختل می کنند.
انسان
سالم وقتی به اتفاق بدی فکر می کند، به بعد از آن هم فکر می کند.برای
مثال، وقتی نگران خیانت همسرش می شود، به جای این که مدام تکرار کند «نکند
به من خیانت کند!» به اتفاق فکر می کند و با خود می گوید، اگر شواهدی که
امروز می بینم، در آینده بی وفایی همسرم را به من ثابت کرد، من این واکنش
خاص را نشان می دهم و این تصمیم خاص را برای زندگی ام می گیرم، در حالی که
افراد مبتلا به اضطراب منتشره به بعد فکر نمی کنند و دنبال راهی برای بیرون
آمدن از مخمصه ای که تصور می کنند پیش رویشان است هم نمی گردند. آنها تنها
بحران خیالی را که ساخته اند، در ذهن شان تکرار می کنند و فقط با فکر کردن
به همان اتفاق ناخوشایند فرضی خودشان را آزار می دهند.